کلمات مرتبط فارسی، انگلیسی، با ترکی:Denature،Denaturing،Denatured،Debar،Debark

ساخت وبلاگ

با سلام و آرزوی سلامتی برای همه در این سال جدید، اکنون در ادامۀ کلمات مرتبط فارسی ، انگلیسی با ترکی به کلمات ترکیبی با  nature رسیدیم که آنها را مورد بررسی قرار می دهیم

dəˈneɪt͡ʃə-Denature-En- دینِچه- dəˈneɪt͡ʃər دِنیچِر=(طبیعت چیزی را عوض کردن) واسرشتن، قلب ماهیت کردن، تقلیب کردن، طبیعت یا ماهیت چیزی را عو­ض کردن

Denature-Turk- دَنیچِر-دَنجِر=انکار کردن، رد کردن، تکذیب کردن، نظر خود را عوض کردن، (طبیعت چیزی را عوض کردن) واسرشتن، قلب ماهیت کردن، تقلیب کردن، طبیعت یا ماهیت چیزی را عو­ض کردن، تقلب کردن، حقه زدن، دورویی کردن، نادرستی کردن، خیانت نمودن و... danjyrدَنجر فعل امر - danjyrmek دَنجرمک=در پی عهد و پیمان شکستن، نظر و تعهد خود را زیر پا گذاشتن، نظر و عقیدۀ خود را عوض کردن، در پی انکارو رد کردن و تکذیب برآمدن، در پی قلب ماهیت برآمدن، در پی  تقلب و عوض کردن اصل و ماهیت چیزی برآمدن، و...

Den دَن، دأنDan= فعل امر Danmek دأنمِک=انکار کردن، حقه در آوردن، قلب ماهیت کردن، حاشا کردن، منکر شدن، حرف خود را عوض کردن، تکذیب کردن، مثل قبل نبودن، رد کردن، واقعیت و طبیعت واقعی چیزی را عوض کردن، وارون کردن کلمه و بدل کردن حرفی به حرف دیگر، تکذیب و جاشا و یا عوض کردن سخن و عهد و پیمان منعقده میان دو نفر یا چند نفر توسط یکی ازطرفین، تعبیر نادرست و وارونۀ چیزی به نفع خود، برگشتن و عوض کردن سخنی که بیان شده، تغییر ماهیت دادن، -  انکار: انکار سازوکاری دفاعی که در آن افکار و احساسات و اعمال و وقایع دردناک و ناپذیرفته با بیرون راندن از خودآگاه نادیده انگاشته می شود(ویکی پدیا)- oz  sözünden danmek- أوز سوزیندن دأنمک= سخن خود را انکار کردن، حرف خود را تکذیب کردن، سخن خود را عوض کردن-

De –دَ=معادل نه، ، نا، نی، بی، بدون و نفی و منفی کننده است، منع شدن، عوض شدن ویا کردن  ویا نفی ماهیت هر چیز

ady ahmadda –آدی احمد دا= اسمش احمد است- ady ahmaddä آدی احمد دَ=اسمش احمد نیست-Edilmelyda  اِدیلمِلدا = باید انجام شودEdilmelydä-  اِدیلمِلدَ=نباید انجام شود-

nature –نیچِر=ذات، خاصیت، طبیعت، طبیعی، دارای جوهره و ماهیت اصلی و طبیعی- Denature-دَنیچر=غیر اصلی(تقلبی)، بدون ماهیت اصلی، بدون خاصیت و...

Nature نیچِر=طبیعت، ماهیت، ذات، واقعیت، خاصیت و ...-

dennaturing-En-دینیجرینگ=]نساجی] تقلیب - تقلبی نمودن - تولید جنس تقلبی

dennaturing-Turk- دینیچرینگ= تقلیب - تقلبی نمودن - تولید جنس تقلبی

De –دَ=معادل نه، ، نا، نی، بی، بدون و نفی و منفی کننده است، منع شدن، عوض شدن ویا کردن  ویا نفی ماهیت هر چیز

nature –نیچِر=ذات، خاصیت، طبیعت، طبیعی، دارای جوهره و ماهیت اصلی و طبیعی- Denature-دَنیچر=غیر اصلی(تقلبی)، بدون ماهیت اصلی، بدون خاصیت و...

Ing پسوند نگ، نک، اینگ کاربرد زیادی در زبان ترکی دارد - برای جمع بستن افعال بکار میرود- به صورت گِل=بیا (مفرد)– گِلینگ=بیایید (جمع)– گیت(گید)=برو- گیدینگ=برویید-2- برای بیان استمرار و تداوم انجام کاری نیز بکار می رود که معمولاً به همراه کلمات کُپ=زیاد- کُپ گِلینک =زیاد بیایید، باز هم بیائید - و به تنهایی-گِلینگ =بیائید، باز هم بیائید، و...

Denatured-En- دینیچِد= ]نساجی] غیر طبیعی - غیر عادی

Denatured-Turk- دَنیچِد=عمل غیر طبیعی،انجام عمل غیر اصلی، کارغیر عادی

De –دَ=معادل نه، ، نا، نی، بی، بدون، غیر و نفی و منفی کننده است، منع شدن، عوض شدن ویا کردن  ویا نفی ماهیت هر چیز

nature –نیچِر=ذات، خاصیت، طبیعت، طبیعی، دارای جوهره و ماهیت اصلی و طبیعی- Denature-دَنیچر=غیر اصلی(تقلبی)، بدون ماهیت اصلی، بدون خاصیت و...

Ed اِد = کار، عمل، انجام، فعل، و... فعل امر اِدمکedmek= کردن، انجام دادن، به عمل آوردن، عمل کردن و...- کلمۀ Debarرا از این نظر هم می توان بررسی کرد

dɪˈbɑː-Debar-En- دِبا- dɪˈbɑːrr دیبار(دِبار)= باز داشتن، مانع شدن، محروم کردن، ممنوع کردن

معانی دیگر: جلوگیری کردن (از)، (از ورود یا انجام کاری) بازداشتن، (راه را) سد کردن، سد راه شدن، (از حق یا امتیازی) محروم کردن، بی بهره کردن

Debar-Turk-دَبار=دیوار، مانع، سد، باز داشتن، مانع شدن، محروم کردن، ممنوع کردن، و...

De –دَ=نه، نفی و منفی کننده است، غیر، مانع، منع شدن، عوض شدن ویا کردن  ویا نفی ماهیت هر چیز

Bar-ba با ، بار (var=bar)= هست، است، وجود دارد، دارا بودن، داشتن، بودن - Mende bar(ba) مِندِ بار(با)=من دارم –( ba) Şol bar شُل بار(با)=آن هست، آن وجود دارد-(ba )Şi bar شی بار(با)=این وجود دارد، این هست- Hemme zat bar همه زات بار(با)= همه چیز هست

Bar بار =، رفت، حرکت، و... فعل امر بارماک – barmak= رفتن، ذهاب، عازم شدن، کوچ کردن، نقل مکان کردن، سپری شدن، گذشتن، و ...- Öýe barmak-أویه بارماک=خانه رفتن- Öýe bar-أویه بار= برو خانه- (var=bar)

Debar- دیبار Diwar، Divar، duvar دو(du)=دیوار، مانع، سد، ایستا، ایستاده، متوقف- Dur دور فعل امر دورماق Durmaq متوقف شدن، ایستادن، و...- (var=bar)

dɪˈbɑːk-Debark-En-دیباک- dɪˈbɑːrkدیبارک= پوست درخت را کندن، پوست کندن از

معانی دیگر: (مسافر یا بار را از کشتی یا هواپیما) پیاده کردن، پیاده شدن

De –دَ=نه،بی، بدون، نا،  نفی و منفی کننده است، غیر، مانع، منع شدن، عوض شدن ویا کردن  ویا نفی ماهیت هر چیز، و...

Debark-Turk – دَبارک=بدون بار و محموله(مسافر یا بار)کردن، بدون برگ و پوست کردن، پوست درخت را کندن، پوست کندن از،  (مسافر یا بار را از کشتی یا هواپیما) پیاده کردن، پیاده شدن

bɑːk- Bark-En- باک، bɑːrk بارک= کرجی، پوست درخت، عوعو، بارکاس، وغ وغ کردن، پوست کندن، عوعو کردن

معانی دیگر: (گیاه شناسی) پوست، پوسته، بشره، توزه، (عامیانه - در اثر افتادن و غیره) پوست خود را خراشیدن، پوست درخت که در چرمسازی و رنگرزی کاربرد دارد، پوست درخت را جوشاندن (به ویژه در رنگرزی و چرمسازی)، (درخت را) پوست کندن، (سگ) عوعو، واق واق، نوف، پارس، پارس کردن، واق واق کردن، صدای بلند (شبیه عوعو) کردن، دنگ دنگ کردن، (مثل سگ) به کسی پریدن، داد سر کسی زدن، فریاد (تندوکوتاه) کشیدن، هارت و پورت کردن، صدای واق واق مانند، ترق تروق، (شعر قدیمی) قایق (به ویژه زورق بادبان دار)، وه وه کردن

Bark-Turk- باک، بارک= پوست درخت، عوعو، بارکاس، وغ وغ کردن، پوست کندن، عوعو کردن، و...

Bark – باکbak= نگهبانی، نظارت، نگاه، پاسبانی، پاسداری دیده بانی، حراست، حمایت، محارست، محافظت، مراقبت، مواظبت ، (معمولاً سگ ها با سرو صدا کردن و عو عو کردن از جایی مراقبت می کنند) - bakmaqباکماق=نگاه کردن، نگهبانی کردن، مواظبت کردن ، و...

Bark- بُکbok=پرش،و... فعل امر بُکمک bokmek= تپیدن ، پریدن ، جست و خیز کردن ، ورجه ورجه کردن ، پرش کردن ، لی لی کردن ، بالا و پایین رفتن ، جست زدن، عوعوکردن، واق واق کردن، پارس کردن،(سگ) عوعو، واق واق، نوف، پارس، پارس کردن، واق واق کردن، صدای بلند (شبیه عوعو) کردن، دنگ دنگ کردن، (مثل سگ) به کسی پریدن، داد سر کسی زدن، فریاد (تندوکوتاه) کشیدن، هارت و پورت کردن، صدای واق واق مانند

Bark بَرک، بَرگ barg= Yaprak- Yapraq- Yabraq- barg- Barkبِرک، برگ-یاپراق-یاپراگ=پوشش، برگ، پوست، پوسته، روپوش،حفاظ، حفظ  و... - یاپ yap فعل امر یاپماق yapmaq=بستن(qapyny yap-قاپینی یاپ=در را ببند)، روی چیزی را پوشاندن(ustyny yap اوستینی یاپ=رویش را بپوشان)، و...- bark jan sağligy alladan isleýärin- برگ جان ساقلیقی الله دان ایسله یارین=حفظ سلامتی جان و تن شما را از خداوند خواستارم(آرزو می کنم)

راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 143 تاريخ : چهارشنبه 27 فروردين 1399 ساعت: 1:12