کلمات مرتبط فارسی، انگلیسی با ترکی:Wandering،Wanderer،Wander

ساخت وبلاگ

در ادامه چند کلمۀ دیگر که با کلمۀ پیشین انگلیسی مرتبط است را انتخاب کردم با هم آنها را بررسی می کنیم

Wander-En- وُانداˈwɒndə- wɑːndər واندر= سرگردان بودن، منحرف شدن، اواره بودن

معانی دیگر: ) بی هدف( حرکت کردن، پرسه زدن، پلکیدن، (با بی خیالی) راه رفتن، یالم یالم رفتن، خرامان رفتن، )معمولا با: off(گمراه شدن، گم شدن، کج راه شدن، (مجازی) دچار ضلالت شدن، دربدر شدن یا بودن، )معمولا با:off( رشته ی کلام یا اندیشه را از دست دادن، از موضوع پرت شدن، گیج بودن، (افکار) درهم و برهم بودن، پریشان بودن، (رود یا راه وغیره ) پیچا پیچ بودن، پیچیدن

Wander-Turk-وُندا، وُندر= سرگردان بودن، منحرف شدن، اواره بودن، و....

Wander یا Wonder(gönder،göndər) وُندِرwönder=ارسال، روان(روانی، رشته ی کلام یا اندیشه را از دست دادن، از موضوع پرت شدن، گیج بودن، (افکار) درهم و برهم بودن، پریشان بودن، (رود یا راه وغیره ) پیچا پیچ بودن، پیچیدن )، حرکت، عازم، راهی(سرگردان، آواره، پرسه زن، و...)، و...- به معنی wonder رجوع شود

ony Sag tarapa gonder(wonder) اُنی ساگ تاراپا گُوندِر(وُندِر)، sağ tarafa gönder، sağa göndərin = به طرف راست حرکت بدهید(بپیچانید، منحرف کنید، کج کنید، و...)

ol adamy yola gonder(wonder) اُل آدامی یُلا گُندّر(وُندِر)، o adamı gönder =آن شحص را راهی کن( بفرست، و...)

ony erbet yola wonder اُنی اِربت یُلا وُندِر=او را به راه بد بفرست(گمراه کردن، و...)

yola won یُلاوُن، یُلاوانyolawan، yolagan یُلاگان= رهگذر، راهی شونده، راه رونده، پرسه زننده، و...

ol adam yolwanda اُل آدام یُلوان=آن شخص رهگذر(پرسه زن، راه رونده، و...) است

Won,gon وُن، گُن= راست، حق، درست، صائب، صحیح، صدق، صواب، سهی، شق، مستقیم، مستوی، یمین، امین، صدیق، و..

Der دأر d âr= نیست، منفی کننده

Wander وُندأرwondâr= راست نیست(کج)، مستقیم نیست، درست نیست(منحرف)، و...

Wanderer-En- وُندراˈwɒndərə، ˈwɑːndərərواندرِر= آواره، غریب، سیار، سرگردان، خانه بدوش

Wanderer-Turk وُندرا، وُندرر= آواره، غریب، سیار، سرگردان، خانه بدوش

Wander= سرگردان بودن، منحرف شدن، اواره بودن و... ( به معنی Wander رجوع شود)

Er اَر= شخص، چیز، فاعل، کننده، شوهر، مرد، جوانمرد، و...

sen ony ol yere wondera سن اُنی اُل یِره وُندرا،=تو او را به آنجا راهی کن( بفرست، عازم کن، حرمت بده، و...)

ol seny yola wonderer اُل سِنی یُلا وُندرر= او ترا راهی می کند

sen meniň üçin pul gondera(wondera) سِن منینگ اوچین پول گُندرا(وُندرا)=نو برای من پول بفرست(ارسال کن)

yede ol wonderer me? یَدِ اُل وُندرر می؟= یا اینکه او می فرستد؟

Wandering-En- وُندرینگˈwɒndərɪŋ- ˈwɑːndərɪŋواندرینگ= سر گردان، سیار

معانی دیگر: دربدر، آلاخون والاخون، خانه بدوش، (رود یا راه و غیره) پرپیچ و خم، پیچاپیچ، (جمع) مسافرت، گشت و گردش، عیار، گشتنده، گدا، کوچگر، چادرنشین، ییلاق و قشلاق کننده، ایلیاتی، سرگردانی، دربدری، پرسه زنی، (جمع) پرت و پلاگویی، پریشان فکری، اواره

Wandering-Turk-وُندرینگ= سر گردان، سیار، و...

Wander= سرگردان بودن، منحرف شدن، اواره بودن، در حال حرکت و عزیمت بودن، راهی بودن، و... ( به معنی Wander رجوع شود)

Ony yola gonderiň(wonderiň) اُنییُلا گسندرینگ(وُندِرینگ)=او را راهی کنید(به مسافرت بفرستید، اعزام کنید، بفرستید، و...)

Meni şol şähere wonderiň مِنی شُل شَهره وُندِرینگ=من را به آن شهر بفرستید( اعزام کنید، و...)

ony her yere gonderiň(wonderiňاُنی هِر یِره گُندرینگ(وُندرینگ)= او را به هر جایی بفرستید، او را آواره و سرگردان کنید، او را به هر جایی راهی کنید

راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 19 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1402 ساعت: 15:03