کلمات مرتبط فارسی، انگلیسی با ترکی:Wurst،Warbler،Warble،War

ساخت وبلاگ

بعضی کلمات انگلیسی ساختار جالبی دارد و معانی مختلف و خاصی از آن برداشت شده است حالا چند کلمه که دارای ریشۀ مشترک هستند را مورد بررسی قرار می دهیم

War-En - وُwɔː- ˈwɔːr وُر، وور= نزاع، جنگ، رزم، محاربه، حرب، افند، دشمنی کردن، عداوت کردن، کشمکش کردن، جنگ کردن

معانی دیگر: پیکار، مبارزه، جنگیدن، آفندیدن، مبارزه کردن، پیکار کردن، (قدیمی) نبرد، عملیات نظامی، رزم آرایی، علم جنگ، (اسکاتلند) رجوع شود به: worse

War-Turk- وور-=زدن، نواختن، زد و خورد، نزاع، جنگ، رزم، محاربه، حرب، افند، دشمنی کردن، عداوت کردن، کشمکش کردن، جنگ کردن، له و لورده کردن،

Wur- War وور، vur، ur = ضرب، ضربه، کوبش، ضربت، کتک، کتک کاری، دعوا، زد و خورد، نزاع، ، جنگ، نبرد، پیکار، نزاع، مبارزه، مصاف، جدال، رزم، مبارزه، مصاف، جدال، رزم، محاربه، اصابت، شلیک، و...-فعل امر وورماکwurmak- vurmak، vurmaq، urmak = زدن، کوبیدن، کتک زدن، زد و حورد کردن، نزاع کردن، و...

ony wur اُنی وور- onu vur= او را(آن را) بزن- اورا کتک بزن، به او شلیک کن، با او زد و خورد کن

ol yerde wurha wur boldy اُل یِرده وورها وور بُلدی= در آنجا زد و خورد شد، در آنجا بزن ها بزن شد، در آنجا زد و خورد (نزاع، و...) جمعی شد

wurş boldy وورش بُلدی= دعوا(جنگ، زد و خورد، و...) شد

olar bir birny wurdila اُلار بیر بیرنی ووردیلا=آنها یکدیگر را زدند، آنها با یکدیگر زد و خورد کردن(مبارزه کردند، جنگیدند، و...)

ol seny wursa sende wur اُل سِنی وورسا سِنده وور، o sana vurursa sen de vur، səni vurursa, səni vur =اگر او تو را بزند(زد) تو هم بزن،

pyçak bilen wur، پیچاک بیلِن وور، bıçakla vurmak)، bıçaqla vurdu) = با چاقو بزن

Ony ok bilen wur اُنی اُک بیلِن وور، Onu oxla vurun، Onu okla vur= او را با تیر بزن، به او تیر شلیک کن

Warble-En- ووبیلˈwɔːbl̩- ˈwɔːrbl̩ ووربُل= سرود، چهچه، چهچه زدن، سراییدن، چهچهه زدن

معانی دیگر: (به ویژه پرنده) چهچه زدن، به صورت ترانه یا آواز بیان کردن، چهچهه، آواز، (با کتابت) آواز خواندن، (اسب) جای زین، غده ای که در اثر فشار زین بر پشت اسب به وجود می آید

Warble-Turkووربُل=نواخته شدن، کوبیده شدن، سرود، چهچه، چهچه زدن، سراییدن، چهچهه زدن، و...

War وور Wur=ضرب، کوبش، نواخت، زده، ضربت، تفقد، دلجویی، ملاطفت، نوازش، سرایش، سرود، صدای موسیقی نوا، آواز، ضربه، و...- (به معنی War رجوع شود)

jaň wur جانگ وور= زنگ بزن

Saz wur ساز وور= ساز و آواز بزن، آهنگ بزن(بنواز)

Ble بیلbil= دانایی، آگاهی، اطلاع، ، و –فعل امر بیلمکbilmek= دانستن، فهمیدن، آگاه شدن، و...

Ble بُلbol= زیاد، شدید، قلمبه، غده، شد، شده، زود، تند و... فعل امر بُلماکbolmak= شدن، اجرا شدن، انجام گرفتن، کرده شدن، و...

Warble ووربُل=نواخته شده، سروده شده، نواخته، کوبیده شده، کوفته شده ، و...- نواخته ( طبل و مانند آن ). ( فرهنگ فارسی معین )

Warble ووربُل=آواز زیاد و شدید، آواز تند(چهچهه)، آواز پرنده، آواز بلبل، قلمبه زده، و....

Warbler-En- ووبلاˈwɔːblə- ˈwɔːrblər ووربلار= سراینده، چکاوک، مرغخوش الحان

معانی دیگر: (جانورشناسی ) مرغ آواز خوان (تیره ی parulidae در امریکا و تیره ی sylviidae)، مرهخوش الحان

Warbler-Turk-ووربلار=شخص سراینده، سراینده، چکاوک، مرغخوش الحان، و....

Warble= سرود، چهچه، چهچه زدن، سراییدن، چهچهه زدن، و...(به معنی Warble رجوع شود)

Er- اَر=چیز، شخص، کننده، فاعل، مرد، شوهر، جوانمرد، و....

Wurst-En-ووستˈwɜːst، وِست- ˈwɜːrst وورست=(معمولا در ترکیب) سوسیس، کالباس، سوسیس حاوی جگر کوبیده

Wurst-Turk-وورست =چیز کوبیده و آسیا شده است، کوبیده، کوفته، گوشت کوبیده، (معمولا در ترکیب) سوسیس، کالباس، سوسیس حاوی جگر کوبیده، و...

Wurوور= کوبش، ضربه، و...

St= اَست، هست، و...

St آستast=پایین، ته، زیر پایی، له و لورده، لگد کوب، و....

Wurstوورست= کوبیده است، کوبیده شده، کوفته، و...-مترادف: چکش خورده، پخت، و...

کوبیده= گوشت با نخود یا لپه و یا لوبیاکه کوفته شده باشد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا )

کوفته:اگر ماده خامتر باشد ضماد از کرنب پخته و برگ بادیان پخته و کوفته سازند.(ذخیره خوارزمشاهی ، یادداشت ایضاً ). || ساییده و سحق شده. ( از ناظم الاطباء ). ساییده. مسحوق. || به ضرب زده شده.( فرهنگ فارسی معین ) : کوب میان کوبنده ای وکوفته ای بود. ( مصنفات باباافضل از فرهنگ فارسی معین ). || نواخته ( طبل و مانند آن ). ( فرهنگ فارسی معین )- کوبیده.خردکرده. ( فرهنگ فارسی معین ). کوبیده. خردشده. آس شده. مدقوق. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا )

چون که یکی تاج و بساک ملوک --- باز یکی کوفته آسیاست(سنائی)
کوفته را کوفتند و سوخته را سوخت --- وین تن پیخسته را به قهربپیخست(سنائی)
هزار کوفته دهر گشت از او به مراد--- هزار باخته چرخ گشت از او به مرام
مرد را گشت گردن و سر و پشت --- سربسر کوفته به کاج و به مشت(فرخی)
اگر کشتمندی شود کوفته --- وز آن رنج کارنده آشوفته(فردوسی)

راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 38 تاريخ : جمعه 3 آذر 1402 ساعت: 7:58