کلمات مرتبط فارسی،انگلیسی با ترکی:bearer shares،share،bearer share،Cupbearer،Bearer

ساخت وبلاگ

کلمه ای را از حرف B انگلیسی انتخاب کردم که برایم بسیار جالب آمد. معانی کلماتی  که در زبان ترکی و فارسی کاربرد دارند را به خوبی نمایان می کند و پیوند و ارتباط زبانی را به خوبی نشان می دهد.  

beərə- Bearer-En- بِرا- berər بِرِر= حامل، در وجه حامل، درخت بارور

معانی دیگر: رجوع شود به: penstemon، ، آورنده، رساننده، بته یا درخت بارآور، )بانکداری) دارنده، )در وجه) حامل، قابل پرداخت به آورنده

Bearer-Turk-بِرا- بِرِر= حامل، در وجه حامل، درخت بارور، قابل دادن و  پرداخت به آورنده،  ، برنده، آورنده

Bera- Bearer بِرا=قابل دادن، می توانی بدهی، قابل وصول، در وجه حامل،چک در وجه حامل،  سند پرداخت، حواله، حواله پرداخت، بخشش، عطیه- پارا (پولی) بِرا=پول را بده، - بِرا=بده،- گِتیرانه بِرا= به آورنده بده، (در وجه ) حامل(آورنده)، - اَکیدانه بِرا= به برنده بده(حامل)-بارینی بِرا=تمام محموله را بده، همه اش را بده، تمام بار را بده، در وجه حامل بده، و...  بِراِت(بِر=بده، دادن- بِرber فعل امر بِرمک bermek= دادن، پرداختن، پرداخت کردن(پارا(پِل) بِرمک= پول دادن)+(اِت یا اِد= عملکرد، عمل، انجام، هدیه، کُن، انجام بده، عمل کن، - اِت یا اِد فعل امر اِتمکetmək یا اِدمک edmek=کردن، ادا کردن، بخشیدن، هدیه دادن، عمل کردن، انجام دادن، ساختن، درست کردن، به عمل آوردن، به سر انجام رساندن، )،- برات = عمل دادن را انجام بده، (مفاد نوشته را) انجام بده یا عمل کن یا پرداخت کن

بَرات نوشته‌ای است که بر اساس آن شخصی به شخص دیگری امر می‌کند مبلغی در وجه یا حواله کرد خودش یا شخص ثالثی در موعد معینی بپردازد. کسی که برات را صادر می‌کند، برات‌نویس[۱] یا مُحیل یا صادرکننده و کسی که برات را باید بپردازد برات‌گیر یا مُحالٌ علیه و کسی که مبلغ برات را دریافت می‌کند، دارندهٔ برات یا مُحالٌ له یا محتال می‌نامند. برات‌گیر می‌تواند پرداخت مبلغ برات را قبول کند یا از پذیرش آن خودداری)نکول(کند. برات از مهم‌ترین اسناد تجاری و از وسایل مهم پرداخت و کسب اعتبار در معاملات بین‌المللی و داخلی به‌شمار می‌رود. منشأ پیدایش برات برای انتقال طلب بوده‌است. به این ترتیب که وقتی شخصی طلبی از دیگری داشته که هنوز موعد پرداخت آن فرا نرسیده، با انتقال طلب خود به شخصی دیگر امکان یک معامله نسیه را برای خود فراهم می‌کند و بدین‌ترتیب باعث صرفه جویی در یک نوبت جابجایی پول می‌شده‌است، یا شخص برای جلوگیری از خطرات حمل و نقل پول در سفرهای طولانی پول خود را به شخص دیگری پرداخته و همان مبلغ را از همکار یا دوست آن شخص در شهر مقصد دریافت می‌کرده‌است. اما امروزه با تحول در روش‌های جابجایی پول اهداف صدور برات تغییر کرده و صدور برات لزوماً به معنای انتقال طلب نیست(ویکی پدیا)

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی---آن شب قدرکه این تازه براتم دادند(حافظ)

Bearer-بِرِر=حتماً خواهد داد، خواهد داد، می دهد، دهنده، -سانقا  پارا (پِل) بِرِر= به تو پول می دهد، به تو پول خواهد داد

Bearer – بِراَر=به شخص بده، بده جوانمرد،

Bearer- باراَر=شخص ببر(برنده، حمل کننده)حامل، شخص حامل، چیز حامل و بار دار، چیز دارای بار و میوه، درخت بارور(بار=میوه، چیز قابل حمل، بار و بَر، و...)+ (وِر =بده، فعل امر وِرمکvermek= bermek=  دادن- با بِرمک هم معنا می باشد)- باربِر= ببر بده، کسی که چیزی را را با خود می برد(حمل می کند) و به شخص دیگری تحویل می دهد، حمّال، حمل کننده، حامل، باربَر- بِر=ده، بده، تحویل بده، ببر بده – بِرِن=دهنده، کسی که چیزی داده،- بِرِندا=دهنده است، داده است، داده شده است، چیزی را با خود برده(برای مال خود کردن یا به دیگری دادن) ، –در فارسی  برنده=کسی که چیزی را با خود برده (برای بردن برای خود یا به دیگری دادن)، برنده و پیروز شدن(چیزی را بردن)

Er- اَر=چیز، شخص، فاعل، کننده، شوهر، جوانمرد، شجاع ، دلیر و...

kʌpˈbeərə- Cupbearer-En- کابِرا- kʌpˈbeərə کاپبِرِر= ساقی

معانی دیگر: چمانی، پیاله دار

- Cupbearer-Turkکاپ(غاپ) بِرا(بِراَر)= جام دهنده، پیاله دهنده ، شخص پیاله دهنده
کاپ، غاب( غاپ )=فنجان، ظرف، جام، پیاله،ظرف غذا و...
بِرا=دهنده، - بِر =فعل امر، برمِک=دادن، چیزی را تقدیم دیگری کردن
بِراَر=می دهد، شخص دهنده – اَر= شخص ، مرد، شوهر، جوانمرد، و...

bearer share-En- بِرِیشا-بِرِرشِر =(مالی ، اقتصادی) سهم متعلق به شخص در برگزاری آن است

bearer share-Turk- بِریشا-بِرِرشِر=مشارکت در پرداخت(امور مالی یا اقتصادی) شخصی، شخص به سهم خود در امور مالی و اقتصادی ادای دین کردن یا مشارکت و شریک شدن، در برگزاری یا برپایی یا راه اندازی و... (امور مالی و اقتصادی)شراکت یا مشارکت و همکاری کردن

اُزسهم می بِریشا گلیان=سهم خود(از شراکت، یا آنچه که تقبل کردم) را همیشه داده ام – سِنده بِریش= تو هم بده، تو هم مشارکت کن در پرداختن (دادن)- باشقالا یالی بریشیان=مثل دیگران در پرداختن(دادن) مشارکت می کنم،مثل دیگران من هم می دهم- اُل هم بِرِرشِر=او هم می دهد،  او هم پرداخت می کند، او هم شریک می شود، او هم در پرداخت مشارکت می کند،

بِریش فعل امر بریشمک=مشارکت در دادن، مشارکت در پرداختن، مشارکت کردن، سهم شراکت خود را پرداختن، مشارکت در کار کردن(ایش= کار)، مشارکت جمعی (اُیش=جمع، گروه، مجموعه(اُیشملنگ=گردهمایی جمعی، یکجا جمع شدن) و...

ʃeə- share-En-شَ- ʃerشِر= قسمت، قطعه، بخش، خیش، حصه، بهره، سهم، سهمیه، قیچی کردن، بخش کردن، سهم بردن، تسهیم کردن

معانی دیگر: لخت، بخشه، پرمه، بون، بهر، برخ، نقش، رل، سهم شرکت یا کارخانه، تقسیم کردن، حصه کردن، قسمت کردن، مشترکا استفاده کردن (از چیزی)، در میان گذاشتن، سهیم بودن، شریک بودن، انباز بودن، هم سود بودن، هم بهره بودن، دانگ، برخه، (دستگاه شخم و غیره) تیغه، لبه ی خیش (plowshare هم می گویند)

 share-Turk-شَ(شَقَ)- شِر(شِریک)= قسمت، قطعه، بخش، خیش، حصه، بهره، سهم، سهمیه، قیچی کردن، بخش کردن، سهم بردن، تسهیم کردن

شِریک=شریک، انباز، حصه دار، سهیم، شریک المال، مشارک، همباز، هم بخش، همدست، همکار، هم سود ،و...

شَقَ =شقه، قطعه، قسمت، بخش، سهم، پاره، تکه، نصف، نیم، نیمه، پاره کردن، قیچی کردن

شمشیر= شمشیر، تیغه، لبۀ تیز(لبۀ خیش)

bearer shares-En-بِراشرس- بِرِرشِرس= چک در وجه حامل، سهام بی نام

bearer shares-Turk- بِرِشرس- بِرِرشِرس=سهم خود را پرداخت خواهیم کرد(جمع)، چک و برات در وجه حامل(هرکسی که بیاورد، مجموعه اشخاص مختص یک فرد خاص نیست)، سهم مشارکت در پرداخت عمومی، سهام بی نام (عمومی، مربوط به شخص خاصی نیست، سهم عمومی)

bearer shares- بِرِشرس- بِرِرشِرس=سهم  مشارکت را می پردازیم- پارا بِرِرشرس= در پرداخت پول مشارکت خواهیم کرد

کلمات مشابه : گیدیشِر=می رود، در رفتن مشارکت می کند- گیدیشرس=می رویم، در رفتن مشارکت می کنیم- گولشرس= می خندیم، در خندیدن مشارکت می کنیم-

راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 189 تاريخ : چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت: 16:28