کلمات مرتبط فارسی، انگلیسی با ترکی:Delegate،Delegation،Delegacy

ساخت وبلاگ

 

در ادامۀ کلمات مرتبط با انتخاب و نمایندگی رسیدیم به کلمۀ Delegacy که آن کلمه را بررسی میکنیم به پیشوند آن خوب توجه کنید کلمات زیادی با آن ساخته شده که آنها را هم مورد بررسی قرار خواهیم داد. انشاء الله

delɪɡəsi- Delegacy-En- دَلَگَسی-= نمایندگی، نماینده، انتخاب، هیئت نمایندگان

معانی دیگر: وکالت

Delegacy-Turk-دیلگَاسی= نمایندگی، نماینده، انتخاب، هیئت نمایندگان، و...

Deleg دیلگdileg، dilek دیلک، tilek تیلک=دعا، برزبان آوردن، از دل خواستن، آرزو، آرمان، اشتیاق، امل، امید، انتظار، بویه، تمایل، تمنا، چشمداشت، خواست، خواهش، رجا، رغبت، شوق، غبطه، کام، گرایش، مراد، مطمع، مقصود، منیه، میل، وایه، هوی، دلخواه، اصلاح کردن ، توافق ، پیمان ، سازش ، موافقت ، مصالحه ، اشتی دادن ، طیب خاطر ، قرار ، پیمان غیر رسمی بین المللی ، متفق بودن ، نهاد ، هم اهنگی، و...

Del - dil- دیل=قلب، دل، شکاف، برش، و...

til Del - dil- دیل، تیل= زبان، سخن، حرف، گفت،بیان،و...  En-- tell=گفتن، بیان کردن، و...

Delega دیلِگا یا دیلِگار=کسی که از طرف مؤسسه یا گروهی دربارۀ کارها و درخواست های آن سخن بگوید، سخنگو، نماینده، وکیل، منتحب،

Delegacy – دیلگاسی=مشغول یا دست بکار سخنوری و وکالت و نمایندگی

Acy آسی=آویزان، دست به گریبان(یاکادان آسیلماق=از گریبان(یقه)گرفتن، با کسی مشغول بودن و از کسی یاری خواستن یا یاری رساندن، از کسی طلبکار بودن (مِندن آسیلیب دور= آویزان من شده، از من کمک می خواهد)، مشغول. دست بکار- آسیل،  فعل امر آسیلماق= آویزان شدن- آس، آست=زیر، آویز (اُس=بالا) ،  آس فعل امر آسماق=آویزان کردن، آویختن،

باد سحری سپیده دم خیزانست --- با میغ سیه بجنگ آویزانست(منوچهری)

ˌdelɪˈɡeɪʃn̩- Delegation-En-دَلِگیشِن- deləˈɡeɪʃn̩ دیلِگیشِن= وکالت، نمایندگی، هیات نمایندگان

معانی دیگر: گروه نمایندگان، هیئت نمایندگی، سپارش، گزینش (به نمایندگی)، محول سازی، واگذاری، تفویض (اختیار و غیره)

Delegation-Turk- دیلِگِشِن=واگذاری، محول سازی، وکالت، نمایندگی، هیات نمایندگان، و...

Dele دیلِ=سخنگویی، سخنوری، نمایندگی، وکالت، و...

 Gation- گِشِن یا گِچِن= گذشته، محول شده، واگذار شده( مِن گِشردیم (گِچردیم)=من واگذار کردم، -من اَنگا گِشردیم(گِچردیم) =من به او محول کردم، من به او تفویض کردم، من اورا را برگزیدم-Geçگِچ فعل امر گِچمک Geçmek=گذشتن، عبور کردن، گذشت کردن، محول کردن ، واگذار کردن (حاکیمدان گِچدیم=از حقم گذشتم، حقم را واگذار کردم)- تبدیل چ به ش مثل : شای= چای

Ion ایشن=کار شده، انجام گرفته، عمل شدن- ایش= کار، عمل، شغل، انجام، و...

ˈdelɪɡeɪt- Delegate-En-دَلِگیت- deləˌɡet دَلَگِت = نماینده، نمایندگی دادن، وکالت دادن، محول کردن به

معانی دیگر: نماینده کردن، به نمایندگی گزیدن، وکالت دادن به، نمایندگی دادن به، (حق یا مسئولیت و غیره) سپردن، اختیار دادن، سپاردن، (سابقا) نماینده ی سرزمین های امریکا که هنوز به صورت ایالت درنیامده بودند

Delegate-Turk- دیلَگیت، دیلگِت، دیلِگات= نماینده، نمایندگی دادن، وکالت دادن، محول کردن به(انتقال دادن به)، و...

 Dele دیلِ=سخنگویی، سخنوری، نمایندگی، وکالت، و...

Gate- گات= لایه، قطعه، تیکه، برش، و...

Gate گیته=محل رفتن، محل عبور و مرور، محل ورود و خروج، محل جابجایی، و...

Gate گیت، گِت= فعل امر گیتمک=رفتن، عبور کردن، منتقل شدن، جابجا شدن، گذشتن، گذشت کردن، گذاشتن. واگذاشتن. فکندن. واگذار کردن. بازگذاشتن، محول کردن(منگ یریمه سِن گیت= به جای من تو برو(محول کردن به دیگری)-قاپی دان گیت= از در یا دروازه عبور کن(Gate= در، دروازه، در بزرگ، و...)

چو یاوندان به مجلس می گرفتند--- ز مجلس مست چون گشتند رفتند(رودکی)
در ره عقبی بپای رفت نباید--- بلکه به جان و به عقل باید رفتن(ناصرخسرو)
 

راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 152 تاريخ : چهارشنبه 14 اسفند 1398 ساعت: 16:28