راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟

ساخت وبلاگ
در ادامه چند کلمۀ انگلیسی که با حرف W ساخته شده و بی ارتباط با کلمات قبلی نیست را انتخاب کردم با هم ارتباط آنها را بررسی می کنیمWonder Worker-En- وُندا وُکاˈwʌndəˈwɜːkə- wəndərˈwɜːrkər واندِر وُرکِر= کسیکه معجزه میکند، ادم خارق العاده و صاحب کرامتWonder Worker-Turk وُندیر وُرکِر= کسیکه معجزه میکند، ادم خارق العاده و صاحب کرامتWonder-En واندا- wʌndə- wəndər واندر= شگفت، حیرت، تعجب، غریبه، اعجوبه، عجب، شگفت داشتن، حیرت زده کردن، متعجب شدن، در شگفت شدن، تعجب کردنمعانی دیگر: شگفتی، اعجاب، معجزه، فرجود، ورچ، کار خارق العاده، معجزه آسا، شگرف، (شخص یا چیز) شگفت انگیز، چیز عجیب، جای تعجب، شگفت انگیزی، اعجاز، شگفتیدن، حسرت خوردن، شگفت زده شدن، کنجکاو بودن، ندانستن، شک داشتن، جویا بودن، حیرت انگیز، غریبWonder-Turk -وُندِر= دهش، احسان، انعام، بخشش، بخشندگی، کرامت، بذل، داد، عطا، موهبت، هبه، بزرگواری، جوانمردی، عظمت، اعجاز، خارق عادت، معجزه، و....Wonder(gönder،göndər) وُندِرwönder= ارسال، گسیل، روان، روانه، رهسپاری، رهسپار، عازم، راهی، اعزام، پی سپاری، انتقال، دهش، بخشش، بخشندگی، بزرگواری، جوانمردی، عظمت، اعجاز، خارق عادت، معجزه، اتفاق، نمایش، ادا، و...فعل امر وُندِرمِک (göndermek ،göndərmək ) wöndermek= دادن، فرستادن، روانه کردن، عازم کردن، رهسپار کردن، راهی کردن، واگذار کردن، بخشیدن، دادن، تخصیص دادن، اتفاق افتادن، گریه کردن، عطاء کردن، ارائه دادن، رساندن، بیان کردن، افکندن، شرح دادن، نسبت دادن به، بمعرض نمایش گذاشتن، تقدیم داشتن، انجام دادن، ادا کردن، دادن، تلافی کردن، پرداختن، پرداخت کردن، پول دادن، کارسازی داشتن، بجا آوردن، و...Bu gudrat Hudaý tarapyndan wönderildy بو گودرات هودای راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...ادامه مطلب
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 16 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1402 ساعت: 15:03

در ادامه چند کلمۀ دیگر که با کلمۀ پیشین انگلیسی مرتبط است را انتخاب کردم با هم آنها را بررسی می کنیمWander-En- وُانداˈwɒndə- wɑːndər واندر= سرگردان بودن، منحرف شدن، اواره بودنمعانی دیگر: ) بی هدف( حرکت کردن، پرسه زدن، پلکیدن، (با بی خیالی) راه رفتن، یالم یالم رفتن، خرامان رفتن، )معمولا با: off(گمراه شدن، گم شدن، کج راه شدن، (مجازی) دچار ضلالت شدن، دربدر شدن یا بودن، )معمولا با:off( رشته ی کلام یا اندیشه را از دست دادن، از موضوع پرت شدن، گیج بودن، (افکار) درهم و برهم بودن، پریشان بودن، (رود یا راه وغیره ) پیچا پیچ بودن، پیچیدنWander-Turk-وُندا، وُندر= سرگردان بودن، منحرف شدن، اواره بودن، و....Wander یا Wonder(gönder،göndər) وُندِرwönder=ارسال، روان(روانی، رشته ی کلام یا اندیشه را از دست دادن، از موضوع پرت شدن، گیج بودن، (افکار) درهم و برهم بودن، پریشان بودن، (رود یا راه وغیره ) پیچا پیچ بودن، پیچیدن )، حرکت، عازم، راهی(سرگردان، آواره، پرسه زن، و...)، و...- به معنی wonder رجوع شودony Sag tarapa gonder(wonder) اُنی ساگ تاراپا گُوندِر(وُندِر)، sağ tarafa gönder، sağa göndərin = به طرف راست حرکت بدهید(بپیچانید، منحرف کنید، کج کنید، و...)ol adamy yola gonder(wonder) اُل آدامی یُلا گُندّر(وُندِر)، o adamı gönder =آن شحص را راهی کن( بفرست، و...)ony erbet yola wonder اُنی اِربت یُلا وُندِر=او را به راه بد بفرست(گمراه کردن، و...) yola won یُلاوُن، یُلاوانyolawan، yolagan یُلاگان= رهگذر، راهی شونده، راه رونده، پرسه زننده، و...ol adam yolwanda اُل آدام یُلوان=آن شخص رهگذر(پرسه زن، راه رونده، و...) استWon,gon وُن، گُن= راست، حق، درست، صائب، صحیح، صدق، صواب، سهی، شق، مستقیم، مستوی، یمین، ا راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...ادامه مطلب
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 16 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1402 ساعت: 15:03

در ادامه ارتباط کلماتی که در زبان انگلیسی با Word ساخته شده را مورد بررسی قرار می دهیمSwearword-En- سُواِدˈsweəwɜːd-سُوا وُد- ˈsweəwɜːrd سُوا وِرد= فحش، بد زبانی، بد دهانی، ناسزا، کفر گویی، قسم دروغSwearword-Turk سُواِدف سُوا ورد= فحش، بد زبانی، بد دهانی، ناسزا، کفر گویی، قسم دروغ، و...swear-En سُوَا- sweə- ˈswer سُوَر= عهد، ناسزا، سوگند، عهد کردن، ناسزا گفتن، فحش دادن، سوگند خوردن، قسم دادنمعانی دیگر: قسم خوردن، قول شرف دادن، با اطمینان گفتن، (سرچیزهای جزئی) به انجیل یا مقدسات قسم خوردن، کفر گفتن، سوگند دادن، مراسم تحلیف را اجرا کردن، (در دادگاه - با ادای سوگند) شهادت دادنswear-Turk-سُوا،سُوَر= عهد، ناسزا، سوگند، عهد کردن، ناسزا گفتن، فحش دادن، سوگند خوردن، قسم دادن، و....swear =عهد، ناسزا، سوگند، عهد کردن، ناسزا گفتن، فحش دادن، سوگند خوردن، قسم دادن، و... (در مطالب گذشته به معنی swearرجوع شود )-برای تکمیل مطالب گذشته::Söwmek سُومِک= فحش دادن، بد زبانی کردن، ناسزا گفتن، و...Ol maňa söwdy اُل مانگا سُودی= او به من فحش دادErbet bir iş etseň ol saňa söwer اِربِت بیر ایش اِدسِنگ اُل سانگا سُوور= اگر یک کار زشتی(بدی) انجام بدهی او به تو فحش(ناسزا) می دهد ol erbet Adam maňa söwya اُل اِربت آدام مانگا سُویا= او آدم بدی است به من فحش(ناسزا) می دهدol maňa söwen saňada söwdy-اُل مانگا سُووِن سانگا دا سُودی= آن کسی که به من فحش داد به تو هم فحش دادWord= خبر، خطابت، عهد، لفظ، حرف، گفتار، قول، فرمان، فرمایش، سخن، پیغام، کلمه، لغت، واژه، لغات را بکار بردن، با لغات بیان کردن، و...(به معنی Word رجوع شود)Swo-En-سُونswɔːn - swɔːسُورن=سوگند خورده، پروپاقرص، دوآتشه، سرسخت، اسم مفعول: swe راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...ادامه مطلب
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 19 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 1:41

باز هم چند کلمۀ انگلیسی که با حرف W ساحته شده را انتخاب کردم باهم ارتباط آنها را با فارسی و ترکی مورد بررسی قرار می دهیمWork-En -وُک wɜːk - wɜːrk وُرک= عملیات، چیز، وظیفه، سعی، ساخت، استحکامات، زحمت، شغل، زیست، کارخانه، فعل، کار، نوشتجات، موثر واقع شدن، اثار ادبی یا هنری، عمل کردن، کار کردن، زحمت کشیدنمعانی دیگر: رنجبری، عمل، حرفه، پیشه، اشتغال، کار (که باید انجام شود)، مقدار کار، کاردستی، ورزه، - کاری، (معمولا جمع - هنری و غیره) اثر (آثار)، کلیات، (جمع) استحکامات، دژ، (معمولا در ترکیب) کارخانه، کارگاه، - سازی، (در ترکیب) ساختار، ساختمان از نوع بخصوص، (ماشین و غیره) اجزای متحرک، بخش های جنبا، چرخ و مهره، (جمع) انجام وظایف مذهبی یا اخلاقی، عمل خیر، نیکوکاری، فعالیت کردن، کوشیدن، (موتور و غیره) به کار افتادن، اثر کردن، موفقیت آمیز بودن، نتیجه بخش بودن، به کار انداختن، به کار گرفتن، کار کشیدن، راه انداختن، بهره برداری کردن، انجام دادن، - کردن، - زدن، (با: for یا against) اقدام کردن، ورزیدن، به عمل آوردن، - کاری کردن، : into) تبدیل کردن، (قیافه یا اعضای صورت و غیره) کج و معوج شدن، درهم شدن، تکان خوردن، (به تدریج) داخل یا خارج شدن، نفوذ کردن، (کم کم) انجام دادن، عملی بودن، سوزن دوزی، ملیله دوزی (needlework هم می گویند)، کار ساختمانی )ه ویژه سد و پل و اسکله)، رجوع شود به: work of art، سبک کار، میزان کار، روش کار (workmanship هم می گویند(، )مکانیک) تغییر مکان در جهت فشار نیرو، کارانجام، وسیله ی انتقال نیرو، درجمع کارخانه، عملی شدنWork-Turk- وُرک (وُرکَ)-وُراک= عملیات، فعالیت، زحمت وتلاش، ضربه خورده (صورت لت وپار شده و کج و معوج شدن)، زننده،کوبنده، کارگروور Wur=، vur، ur = ضرب، ضرب راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...ادامه مطلب
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 31 تاريخ : شنبه 25 آذر 1402 ساعت: 13:15

باز هم بررسی ارتباط کلمات ساخته شده با حرف W انگلیسی را ادامه می دهیم Word-En-وُاَد، وَد-wɜːd- ˈwɜːrdوُرد= خبر، خطابت، عهد، لفظ، حرف، گفتار، قول، فرمان، فرمایش، سخن، پیغام، کلمه، لغت، واژه، لغات را بکار بردن، با لغات بیان کردنمعانی دیگر: کلام، آگهداد، پیام، اطلاع، شایعه، زبانزد، حکم، دستور، پیمان، (w بزرگ - با the) کلام الله، کتاب مقدس، انجیل (the word of god هم می گویند)، (جمع)متن (در برابر مثلا موسیقی)، مطلب، (جمع) مشاجره، محاجه، دعوای لفظی، بگومگو، حرف ناخوشایند، (کامپیوتر) واژ، (با واژه) بیان کردن، در قالب لغت ریختن، به لفظ درآوردن، رجوع شود به: password، (قدیمی) ضرب المثل، گفته، (قدیمی) حرف زدن، سخن گفتن، عبارتWord-Turk-ورد، وُرد، وورد= خبر، خطابت، عهد، لفظ، حرف، گفتار، قول، فرمان، فرمایش، سخن، پیغام، کلمه، لغت، واژه، لغات را بکار بردن، با لغات بیان کردن، و....Word ورد werd= دهش، بخشش، نعمت، موهبت، عطا، عطیه، ورد، دعا، ذکر، عزیمت، نیایش، شعار، تکیه کلام، نعره، دستور، فرمول، قاعده، فورمول، قاعده رمزی، سخن تند و ناشمرده، تکلم، گپ، حرف، سخن، گفت وگو، محاوره، دعا(جمله ی پیش ساخته و ثابتی که در بیان ایمان مذهبی به کار می رود) ورد، دستورالعمل، دیسه، و.....-wer-verوِر=فعل امر وِرمک wermek-wermak= دادن، ادا کردن، بخشیدن، پرداختن، عطا کردن، ارائه دادن، رساندن، بیان کردن، افکندن، شرح دادن، و... söz Verdi سُوز وردی= قول داد، وعده داد، و...habar werdy هابار وِردی= خبر داد، پیغام داد، اطلاع داد، آگاهی داد، و...sargyt werdy سارگیت وردی- emir verdi = دستور داد، فرمان داد، سفارش داد، دستوالعمل داد، و...توضیح در مورد معنی کلمۀ دیسه diýse در زبان ترکی(ترکمنی):دیسه diýse- desə - derse راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...ادامه مطلب
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 25 تاريخ : شنبه 25 آذر 1402 ساعت: 13:15

در ادامه چند کلمۀ دیگر که با حرف W در زبان انگلیسی ساخته شده را انتخاب کردم با هم ارتباط آنها را با فارسی و ترکی مورد بررسی قرار می دهیم.Were-En- وُا wɜː - wɜːr وُاَر= زمان گذشته ی are از فعل to be) )بودند، بودید (و غیره)، گذشته فعل be to و جمع فعل ماضی wasWere-Turk-وار=بود، هست، زمان گذشته ی are از فعل to be) )بودند، بودید (و غیره)، گذشته فعل be to و جمع فعل ماضی wasWere وارwar= بودن، وجود داشتن، هستن ، حاضر بودن ، درحیات بودن، زنده بودن ، زندگی کردن، زیستن، اقامت داشتن، سکونت داشتن، وجود، هستی ، فرا رسیدن، شدنolar ol yerde wardilarاُلار اُل یِرده واردیلار= آنها در آنجا بودندbu war بو وار، bu var=این هست، این وجود دارد، این بُوَدol bu yerde war اُل بو یِرده وار= او در اینجا هستolar bu yerde wardyاُلار بو یِره واردی= آنها در اینجا بودند(هستند)ol yerde war bolsa gelerاُل یِرده وار بُلسا گِلِر= اگر در آنجا بوده باشد می آیدWear-En- وُاَ weə - wer وِر= پوشاک، پوشیدن، دوام کردن، ملبس شدن، در بر کردن، بر سر گذاشتن، پاکردن، پوشاندنمعانی دیگر: رودخانه ی ویر (در شمال انگلیس)، (به) تن کردن، (کلاه) سر گذاشتن، (عینک و غیره) گذاشتن، زدن، (نقاب و غیره) بر چهره داشتن، داشتن، (بزک یا توالت)کردن، (مدال یا عنوان قهرمانی و غیره) زدن، (لبخند یا حالت یا قیافه و غیره) داشتن، به لب داشتن، (معمولا با: away) ساییده شدن، مستعمل شدن، کهنه شدن، سودن، خسته کردن، فرسودن، دوام داشتن، کار کردن، (معمولا با: off یا out یا away یا on) به پایان رسیدن، تمام شدن، سپری شدن، از بین رفتن، گذشتن، (دستکش و غیره) دست کردن، عمل پوشیدن، جامه، لباس، فرسودگی، کهنه شدگی، ساییدگی، کهنگی، پوشش، رجوع شود به: veer، پاکردن کف راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...ادامه مطلب
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 52 تاريخ : سه شنبه 14 آذر 1402 ساعت: 15:56

باز هم چند کلمۀ انگلیسی که با حرف W ساحته شده را انتخاب کردم باهم ارتباط آنها را با فارسی و ترکی مورد بررسی قرار می دهیمWare-En- وُاweə- ˈwer وُر= جنس، اجناس، کالای فروشی، متاع، کالا، اگاه، حذر کردنمعانی دیگر: (معمولا جمع) کالا (به ویژه در مغازه)، جنس (اجناس)، فرآورده، محصول، افزار، ابزار، وسیله، (معمولا در ترکیب) - آلات، ظروف سفال، سفالینه، خدمت (خدمات)، اثر (آثار) ادبی یا هنری، (انگلیس) سیب زمینی درشت، پارچه، منسوج، (به ویژه شکار) پاییدن (و احتراز کردن)، مواظب بودن (برای اجتناب یا تعقیب)، (قدیمی)، رجوع شود به: aware، باخبر، مطلع، هشیار، گوش بزنگ، محتاط، دور نگر، با پروا، (اسکاتلند و شمال انگلیس) هدر دادن، حرام کردن، پرهیز کردن ازWare-Turk- وُر، وِر= جنس، اجناس، کالای فروشی، متاع، کالا، اگاه، حذر کردن، و...Ware وارwar(barبار ( = هست، موجود، وجود دارد، موجودی، سرمایه، سهمیه، در انبار، موجودی کالا، بار، حاصل، میوه، بنه، توشه، حمل، محمول، محموله، محصول، جنس، قماش، مال، مال التجاره، متاع، فرآورده، مجموعه، هرچه هست، جمع(کالا)، و...war zady getir وار زادی گِتیر، nə varsa gətir= هرچه داری بیار، تمام چیزهایت را بیاور Satjak war zadyňyzy getiriň ساتجاک وار زادینگیزی گیتیرینگ= برای فروش هرچیزی که دارید بیارید، کالای فروشیتان را بیاورید Satjak zadim war(var)ساتجاک زادیم وار- اجناس فروشی دارمSatjagim warساتجاگیم وار= جنس(اجناس، کالای)فروشی دارمişi war ایشی وار، işi var = کار دارد، - Hyzmaty war هیزماتی وار، Xidməti var ، servisi var= خدمت داردف خدمات داردyzyňyza ol war ایزینگیزدا اُل وار= او در تعقیب شماست، او بدنبال شماست gorkma, men wa(war,ba,bar) گُرکما من وا(وار، بار، با)= نترس من راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...ادامه مطلب
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 39 تاريخ : سه شنبه 14 آذر 1402 ساعت: 15:56

ارتباط کلماتی از زبان انگلیسی که با پیشوند Bi ساخته شده است را مورد بررسی قرار می دهیمBibcock-En-بیب کُکbɪbkɒk- bɪbˌkɑːk بیب کاک=(لوله کشی آب و گاز و غیره) شیر سرخم، شیر سرکج، شیرتخلیه، شیر اب سرکجBibcock-Turk-بیب کوک=(لوله کشی آب و گاز و غیره) شیر سرخم، شیر سرکج، شیرتخلیه، شیر اب سرکجBib= سینه بند، پیش بند بچه، نوشیدن، اشامیدن(به معنی Bib رجوع شود)Cock-En- کُک- کاک = چخماق تفنگ، الت ذکورمعانی دیگر: خروس، پرنده ی نر (از جنس ماکیان)، کشیدن چخماق (به منظور تیر اندازی)، (کلاه و غیره) کج گذاشتن، کج گذاری، (گوش را) تیز کردن، (چشم ها را) دوختن به، (به سویی) متوجه شدن، (به سویی) چرخاندن، سیخ کردن، (به منظور ضربه زدن - مشت و غیره را) عقب کشیدن، آماده ی زدن کردن، (قدیمی) بانگ خروس، رجوع شود به: cockcrow، سرکرده، پیشوا (به ویژه اگر گستاخ یا مغرور باشد)، شیر سماور، شیر (آب یا گاز)، شیر سوپاپ، (سلاح آتشین) چخماق، (خودمانی) کیر، (قدیمی) خودنمایی کردن، (مثل خروس) جولان دادن، (انگلیس - خودمانی) چرند، دری وری، (در مورد کاه و محصول درو شده و غیره) کپه کردن، انباشته کردن، کپه ی مخروط شکل، کج نهادگی کلاه، گوش ها را تیز وراست کردن، کج نهادن، یک وری کردنCock-Turk- کُک- کاک= چخماق تفنگ، الت ذکور، Cock کاکkak=ضربه، ضربه زن، شوک، ضربت، آسیب، قرعه، کوبه، کتک، زنش، آسیب، اصابت، ضرب، تماس، اثر شدید، قلاب، چنگک، تله، چنگک بزرگ، منقار نوک برگشته، منقار عقابی، میخ، سیخ(آلت ذکور)، بزن، ضربه بزن، بکوب، و... فعل امر کاکماکkakmak= ضربه زدن، زدن، سیخ زدن، هل دادن، سقلمه زدن، چکش زدن، میخ زدن، کوبیدن، کتک زدن، نوک زدن، کردن، و...Guş tohuma kakdy گوش تُهما کاکدی= پرنده به دانه نوک زدÇüi(çivi ) çekiç bilen kakmak راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...ادامه مطلب
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 38 تاريخ : جمعه 3 آذر 1402 ساعت: 7:58

در ادامه چند کلمه از زبان انگلیسی انتخاب کردم با هم ارتباط آنها را با فارسی و ترکی مورد بررسی قرار می دهیم -Worship-En-وُشیپˈwɜːʃɪp- ˈwɜːrʃəpوُرشیپ= ستایش، پرستش، ستایشگری، سجود، عبادت، عبادت کردن، ستودن، پرستش کردن، ستایش کردن، پرستیدنمعانی دیگر: نیایش، بسیار دوست داشتن، نیایش کردن، (انگلیس - عنوان قضات عالی و شهرداران و غیره - پس از your یا his یا her می آید) جناب، حضرت عالی، عالیجناب، (نادر) هر چیز مورد پرستش، (نادر) فرقهWorship-Turk-وُرشیپ= ستایش، پرستش، ستایشگری، سجود، عبادت، عبادت کردن، ستودن، پرستش کردن، ستایش کردن، پرستیدن، و...Wor وُرwör= تماشا، دید، نظاره، نظر، نگاه، اعتنا، التفات، سپاسگزاری، تفقد، تلطف، دلجویی، دل نوازی، مهربانی، نواخت، بازجست، واجست، دل جویی ، مهر ورزی، مهربانی، دوستی، بزرگواری، آگاهی، تشکر، تقدیر، سپاس، توجه، رعایت، ملاحظه، و... فعل امر وُرمِکwörmek= دیدن، تماشا کردن، ملاحظه کردن، و.... ol meny gözy bilen wördy اُل مِنی گُوزی بیلِن وُردی= او من را با چشمانش دیدhemme yery gözyň bilen wör همه یری گُوزینگ بیلِن وُر= همه جا را با چشمانت ببینMeny öz dostuň wör منی اُوز دُستینگ وُر= من را دوست خود ببین(بدان)Men seny wöresim geldy، من سِنی وُرِسیم گِلدی، Men seni göresim geldi= من دوست داشتم ترا ببینم، من خواهان دیدار تو هستم Worsh وُرشwörş =زیارت، پابوسی، تشرف، تطوف، حرم، طواف، سفر، زیارت اعتاب مقدسه، دیدار، ملاقات، دیدار با افرادی یا محل هایی که بسیار دوستشان داریم، دست بوسی، خوشامد گویی صمیمانه ، تقدیس، تکریم، احترام، اعظام، اکرام، بزرگ داشت، تجلیل، تعظیم، توقیر، حرمت، سپاس داری، کرنش، مدح ، ستایش ، گرامی داشت، عشق ورزی، پرستش، نیایش، ستایشگری، سجود راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...ادامه مطلب
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 31 تاريخ : جمعه 3 آذر 1402 ساعت: 7:58

بعضی کلمات انگلیسی ساختار جالبی دارد و معانی مختلف و خاصی از آن برداشت شده است حالا چند کلمه که دارای ریشۀ مشترک هستند را مورد بررسی قرار می دهیمWar-En - وُwɔː- ˈwɔːr وُر، وور= نزاع، جنگ، رزم، محاربه، حرب، افند، دشمنی کردن، عداوت کردن، کشمکش کردن، جنگ کردنمعانی دیگر: پیکار، مبارزه، جنگیدن، آفندیدن، مبارزه کردن، پیکار کردن، (قدیمی) نبرد، عملیات نظامی، رزم آرایی، علم جنگ، (اسکاتلند) رجوع شود به: worseWar-Turk- وور-=زدن، نواختن، زد و خورد، نزاع، جنگ، رزم، محاربه، حرب، افند، دشمنی کردن، عداوت کردن، کشمکش کردن، جنگ کردن، له و لورده کردن، Wur- War وور، vur، ur = ضرب، ضربه، کوبش، ضربت، کتک، کتک کاری، دعوا، زد و خورد، نزاع، ، جنگ، نبرد، پیکار، نزاع، مبارزه، مصاف، جدال، رزم، مبارزه، مصاف، جدال، رزم، محاربه، اصابت، شلیک، و...-فعل امر وورماکwurmak- vurmak، vurmaq، urmak = زدن، کوبیدن، کتک زدن، زد و حورد کردن، نزاع کردن، و...ony wur اُنی وور- onu vur= او را(آن را) بزن- اورا کتک بزن، به او شلیک کن، با او زد و خورد کنol yerde wurha wur boldy اُل یِرده وورها وور بُلدی= در آنجا زد و خورد شد، در آنجا بزن ها بزن شد، در آنجا زد و خورد (نزاع، و...) جمعی شدwurş boldy وورش بُلدی= دعوا(جنگ، زد و خورد، و...) شدolar bir biy wurdila اُلار بیر بیرنی ووردیلا=آنها یکدیگر را زدند، آنها با یکدیگر زد و خورد کردن(مبارزه کردند، جنگیدند، و...)ol seny wursa sende wur اُل سِنی وورسا سِنده وور، o sana vurursa sen de vur، səni vurursa, səni vur =اگر او تو را بزند(زد) تو هم بزن، pyçak bilen wur، پیچاک بیلِن وور، bıçakla vurmak)، bıçaqla vurdu) = با چاقو بزنOny ok bilen wur اُنی اُک بیلِن وور، Onu oxla vurun، Onu راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟...ادامه مطلب
ما را در سایت راه زندگی باصفا در کتیبه چیست ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poladabady بازدید : 33 تاريخ : جمعه 3 آذر 1402 ساعت: 7:58